وبلاگ

کروماتوگرافی گازی بر اساس UOP603 برای اندازه‌گیری CO و CO2

معرفی استانداردهای UOP و نقش آنها در صنایع نفت و گاز

استانداردهای (UOP (Universal Oil Products مجموعه‌ای از روش‌های آزمون تخصصی هستند که توسط شرکت UOP توسعه داده شده‌اند. این شرکت به‌عنوان یکی از مهم‌ترین مراجع جهانی در حوزه کاتالیست‌ها، فرایندهای پالایش و پتروشیمی و روش‌های آزمون مواد هیدروکربنی شناخته می‌شود. استانداردهای UOP به‌طور ویژه برای کنترل کیفیت خوراک، محصولات و جریان‌های فرایندی در پالایشگاه‌ها و مجتمع‌های پتروشیمی تدوین می‌شوند و در بسیاری از کشورها به‌عنوان مرجع معتبر صنعتی به کار می‌روند.

نقش اصلی این استانداردها فراهم‌کردن روش‌های دقیق، تکرارپذیر و بین‌المللی برای تعیین ترکیب مواد هیدروکربنی، ناخالصی‌ها و ویژگی‌های فیزیکی و شیمیایی آنهاست. از آنجا که صنایع نفت و گاز به‌شدت وابسته به کیفیت و خلوص جریان‌های ورودی و خروجی هستند، استفاده از این روش‌ها به بهینه‌سازی فرایندها، کاهش هزینه‌ها و افزایش بازدهی کمک می‌کند.

اهمیت کنترل ناخالصی‌ها در جریان‌های گازی

جریان‌های گازی در واحدهای پالایش و پتروشیمی نقش کلیدی دارند؛ این جریان‌ها می‌توانند شامل هیدروکربن‌های سبک (C1 تا C5)، هیدروژن، نیتروژن، CO و CO₂ باشند. وجود ناخالصی‌ها یا انحراف در ترکیب واقعی این گازها می‌تواند اثرات جدی بر عملکرد فرایندها داشته باشد.

مثال‌هایی از تأثیر ناخالصی‌ها:

کاهش راندمان کاتالیست‌ها: بسیاری از کاتالیست‌ها به وجود ناخالصی‌هایی مثل ترکیبات سولفوردار یا نیتروژن‌دار حساس هستند.

مشکلات ایمنی: وجود درصد بالای هیدروژن یا هیدروکربن‌های سبک می‌تواند باعث افزایش خطر انفجار شود.

کنترل کیفیت محصول نهایی: ترکیب گازهای سبک بر کیفیت محصولاتی مثل LPG، بنزین و هیدروژن تأثیر مستقیم دارد.

بهینه‌سازی مصرف انرژی: دانستن دقیق ترکیب گازها امکان طراحی و تنظیم بهینه عملیات واحدهای جداسازی و بازیافت را فراهم می‌کند.

به همین دلیل، روش‌های استانداردی همچون UOP603 برای آنالیز دقیق ترکیبات گازی توسعه داده شده‌اند تا صنایع بتوانند کنترل کیفی دقیق بر جریان‌های گازی خود اعمال کنند.

جایگاه UOP603 در میان سایر روش‌های مشابه (ASTM D1945، ISO 6974)

استاندارد UOP603 یکی از مهم‌ترین روش‌های تعیین ترکیب گازهای سبک و هیدروکربنی با استفاده از کروماتوگرافی گازی (GC) است. این روش به‌طور ویژه برای جریان‌هایی طراحی شده که شامل متان، اتان، پروپان، بوتان‌ها، پنتان‌ها و گازهای غیرهیدروکربنی مانند هیدروژن، نیتروژن، CO و CO₂ هستند.

ASTM D1945: یک استاندارد آمریکایی است که همانند UOP603 بر پایه کروماتوگرافی گازی عمل می‌کند و برای آنالیز ترکیبات هیدروکربنی و گازهای دائمی کاربرد دارد.

ISO 6974: یک استاندارد بین‌المللی است که ترکیب گاز طبیعی و دیگر گازهای مشابه را مشخص می‌کند. این استاندارد در سطح جهانی به‌ویژه در حوزه تجارت گاز کاربرد دارد.

UOP603: در مقایسه با این دو استاندارد، بیشتر بر کاربردهای پالایشگاهی و پتروشیمیایی متمرکز است و از آنجا که توسط شرکت UOP توسعه یافته، سازگاری بالایی با فرآیندها و کاتالیست‌های این شرکت دارد.

به بیان دیگر، اگرچه هر سه روش برای تعیین ترکیب گازهای سبک استفاده می‌شوند، UOP603 به دلیل جزئیات دقیق و توجه به شرایط خاص پالایشگاهی، جایگاه ویژه‌ای در میان آنها دارد و در بسیاری از واحدهای صنعتی به‌عنوان مرجع اصلی مورد استفاده قرار می‌گیرد.

اثرات این ناخالصی‌ها بر کاتالیست‌ها و فرایندهای شیمیایی

اثر CO بر کاتالیست‌ها

CO به‌شدت تمایل دارد که به سطح فلزات انتقالی مانند Ni، Fe و Pt متصل شود و باعث مسمومیت کاتالیستی شود. در واحدهای ریفرمینگ بخار (Steam Reforming) که از نیکل به‌عنوان کاتالیست استفاده می‌شود، CO می‌تواند سطح فعال را مسدود کرده و باعث کاهش راندمان تبدیل متان به هیدروژن گردد. در فرآیندهای هیدروژناسیون، حضور CO مانع جذب هیدروژن بر روی سطح کاتالیست می‌شود.

اثر CO₂ بر کاتالیست‌ها

CO₂ در دمای بالا می‌تواند وارد واکنش واکنش گاز آب (Water-Gas Shift) شود و تعادل واکنش‌های کاتالیستی را تغییر دهد. CO₂ در حضور بخار آب می‌تواند باعث تشکیل رسوبات کربن (Carbon Deposition) روی کاتالیست شود. در فرایندهای کراکینگ و ریفرمینگ، وجود CO₂ سبب کاهش فعالیت کاتالیست و تغییر انتخاب‌پذیری محصولات می‌شود.

مشکلاتی که وجود این گازها در فرآیندهای پالایشگاهی ایجاد می‌کنند:

کاهش راندمان فرایندها: حضور CO و CO₂ در جریان‌های گازی باعث تغییر ترکیب خوراک ورودی واحدهای ریفرمینگ، کراکینگ و سنتز شیمیایی می‌شود. این امر موجب کاهش راندمان، افزایش مصرف انرژی و تولید محصولات جانبی ناخواسته می‌گردد.

مسمومیت و غیرفعال‌سازی کاتالیست‌ها: CO با سطح فلزی کاتالیست‌ها پیوند قوی تشکیل داده و مانع از انجام واکنش‌های اصلی می‌شود. از طرفی CO₂ در شرایط خاص باعث رسوب‌گذاری کربن می‌گردد که سطح فعال کاتالیست را مسدود می‌کند.

مشکلات خوردگی: CO₂ در ترکیب با آب موجود در جریان‌ها، اسید کربنیک تولید می‌کند که خاصیت خورندگی دارد و می‌تواند لوله‌ها، مبدل‌های حرارتی و تجهیزات واحد پالایشگاهی را دچار آسیب کند.

کاهش خلوص محصولات نهایی: در واحدهایی مانند تولید هیدروژن، آمونیاک یا متانول، وجود CO و CO₂ ناخالصی‌های جدی محسوب می‌شود و خلوص محصول نهایی را کاهش می‌دهد. برای مثال، در تولید هیدروژن با خلوص بالا جهت استفاده در صنایع نیمه‌هادی یا پالایش نفت، حذف CO و CO₂ امری حیاتی است.

مشکلات ایمنی و زیست‌محیطی: CO یک گاز سمی است و نشت آن در محیط کار می‌تواند تهدید جدی برای سلامتی کارکنان ایجاد کند. CO₂ با وجود غیرسمی بودن در غلظت‌های بالا موجب خطر خفگی و همچنین انتشار گازهای گلخانه‌ای می‌شود که از دیدگاه زیست‌محیطی بسیار مهم است.

تاریخچه و توسعه استاندارد UOP603

۱. پیدایش استانداردهای UOP

شرکت (UOP (Universal Oil Products که ریشه آن به اوایل قرن بیستم بازمی‌گردد، یکی از پیشگامان توسعه فناوری‌های پالایش نفت و پتروشیمی است. این شرکت از همان ابتدا در کنار توسعه فرآیندهای نوین پالایش، اقدام به تدوین مجموعه‌ای از روش‌های آزمون و استانداردهای تحلیلی کرد تا صنایع بتوانند با دقت بیشتری ترکیبات هیدروکربنی و جریان‌های فرایندی را کنترل نمایند.

در دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰، با رشد سریع صنایع پالایشگاهی و پتروشیمی و افزایش نیاز به کنترل کیفیت دقیق‌تر، نیاز به روش‌های تحلیلی جامع برای آنالیز گازهای سبک (C1 تا C5) و ترکیبات غیرهیدروکربنی (مانند H₂، N₂، CO و CO₂) بیش از پیش احساس شد.

۲. شکل‌گیری استاندارد UOP603

استاندارد UOP603 نخستین بار به‌عنوان روشی مبتنی بر کروماتوگرافی گازی (Gas Chromatography – GC) معرفی شد. این استاندارد طراحی شد تا بتواند به‌طور همزمان چندین ترکیب مهم در جریان‌های گازی پالایشگاهی را شناسایی و کمی‌سازی کند. توسعه این استاندارد پاسخی بود به مشکلات موجود در روش‌های سنتی مانند آنالیز مرطوب (Wet Chemistry) که زمان‌بر، کم‌دقت و محدود به اندازه‌گیری برخی اجزای ساده بودند.

۳. توسعه و بهبود

دهه ۱۹۷۰: با ورود دستگاه‌های کروماتوگرافی پیشرفته‌تر و ستون‌های پرشده (Packed Columns)، دقت و تکرارپذیری آزمون UOP603 بهبود یافت.

۱۹۸۰: با رواج ستون‌های موئینه (Capillary Columns)، استاندارد UOP603 بازنگری شد تا بتواند جداسازی بهتری از ایزومرهای بوتان و پنتان و نیز شناسایی دقیق‌تر ناخالصی‌های گازی داشته باشد.

۱۹۹۰: نسخه‌های جدید UOP603 به بازار معرفی شدند که در آنها شرایط عملیاتی، نوع آشکارسازها (Detector) و دستورالعمل‌های کالیبراسیون بهینه‌سازی گردید. این نسخه‌ها سازگاری بیشتری با نیازهای واحدهای تولید هیدروژن، آمونیاک و واحدهای ریفرمینگ بخار داشتند.

دهه ۲۰۰۰ به بعد: با گسترش استفاده از سیستم‌های کنترل رایانه‌ای و نرم‌افزارهای پردازش داده، استاندارد UOP603 توسعه بیشتری یافت و امروزه قادر است داده‌های کروماتوگرافی را به‌صورت خودکار پردازش و نتایج کمی دقیقی ارائه دهد.

اصول و مبانی کروماتوگرافی گازی در UOP603

1. معرفی کروماتوگرافی گازی و اجزای آن

کروماتوگرافی گازی (Gas Chromatography – GC) یکی از قدرتمندترین و پرکاربردترین تکنیک‌های آنالیز ترکیبات فرار است. اساس این روش بر جداسازی اجزای مخلوط گازی یا مایع فرار در یک ستون کروماتوگرافی و آشکارسازی آنها استوار است. در استاندارد UOP603، این روش برای تعیین کمی و کیفی اجزای گازهای سبک (C1–C5) و گازهای غیرهیدروکربنی مانند H₂، N₂، CO و CO₂ به کار می‌رود.

اجزای اصلی دستگاه GC:

منبع گاز حامل (Carrier Gas): معمولاً هلیوم یا نیتروژن که وظیفه حمل نمونه از طریق ستون را دارد.

انژکتور (Injector): محل ورود نمونه گاز به سیستم که در شرایط کنترل‌شده دما و فشار عمل می‌کند.

ستون (Column): پرشده یا مویینه که بر اساس ویژگی‌های شیمیایی اجزا، جداسازی ترکیبات را انجام می‌دهد.

آشکارساز (Detector): بخش کلیدی که ترکیبات خروجی از ستون را شناسایی و سیگنال تبدیل‌شده به داده کروماتوگرافی را تولید می‌کند.

سیستم کنترل و پردازش داده: رایانه و نرم‌افزارهای آنالیز که کروماتوگرام را پردازش و نتایج کمی دقیق ارائه می‌کنند.

 

2. متانایزر و نقش کلیدی آن در این روش

یکی از چالش‌های اساسی در شناسایی CO و CO₂ با GC، عدم واکنش آشکارساز  FID (Flame Ionization Detector) نسبت به این گازهاست، زیرا آنها به‌طور طبیعی یونیزه نمی‌شوند. برای حل این مشکل از تجهیزی به نام متانایزر (Methanizer) استفاده می‌شود.

عملکرد متانایزر:
  • CO و CO₂ پیش از ورود به آشکارساز FID از یک بستر کاتالیستی (معمولاً Ni/Al₂O₃) در حضور هیدروژن عبور داده می‌شوند.
  • CO به CH₄ (متان) تبدیل می‌شود.
  • CO₂ نیز به متان تبدیل می‌شود.
معادلات واکنش‌ها:

CO + 3H₂ → CH₄ + H₂O

CO₂ + 4H₂ → CH₄ + 2H₂O

از آنجا که FID حساسیت بسیار بالایی نسبت به متان دارد، این تبدیل موجب می‌شود مقادیر بسیار کم CO و CO₂ با دقت بالا شناسایی و اندازه‌گیری شوند. بنابراین متانایزر در استاندارد UOP603 نقشی حیاتی در امکان‌پذیر ساختن شناسایی و کمی‌سازی دقیق این گازها دارد.

3. آشکارساز FID و دلیل انتخاب آن برای شناسایی CO و CO₂

آشکارساز (FID (Flame Ionization Detector یکی از پرکاربردترین آشکارسازهای GC است که برای آنالیز هیدروکربن‌ها ایده‌آل محسوب می‌شود. این آشکارساز بر اساس یونیزاسیون ترکیبات آلی در شعله هیدروژن–هوا عمل کرده و سیگنال الکتریکی متناسب با تعداد یون‌های تولید شده ایجاد می‌کند.

ویژگی‌های کلیدی FID در UOP603:

  • حساسیت بالا به هیدروکربن‌ها و به‌ویژه متان (پس از تبدیل CO و CO₂ در متانایزر).
  • خطی بودن وسیع (Wide Linear Range) که امکان اندازه‌گیری دقیق اجزا در گستره وسیعی از غلظت‌ها را فراهم می‌کند.
  • پایداری و تکرارپذیری در نتایج.

به همین دلیل، FID به‌عنوان آشکارساز اصلی در UOP603 انتخاب شده است، زیرا پس از عبور CO و CO₂ از متانایزر و تبدیل به متان، این اجزا به‌طور مؤثر و دقیق آشکارسازی می‌شوند.

4. نحوه کارکرد سیستم دو ستونه (Backflush و Heart-Cut)

  • مشکل جداسازی در نمونه‌های دارای متان یا هیدروژن بالا

در بسیاری از نمونه‌های صنعتی، گاز متان (CH₄) یا هیدروژن (H₂) به مقدار زیاد حضور دارد. این گازها می‌توانند با CO₂ یا حتی CO همزمان خارج شوند یا تداخل کروماتوگرافی ایجاد کنند.

اگر فقط یک ستون استفاده شود: CO₂ ممکن است با متان هم‌زمان از ستون خارج شود. این باعث کاهش دقت اندازه‌گیری و افزایش خطا در محاسبات غلظت می‌شود.

  • عملکرد ستون اول

ستون اول معمولاً وظیفه جداسازی ترکیبات اصلی و مزاحم از CO و CO₂ را دارد.

برای مثال متان و هیدروژن سریع عبور می‌کنند و از مسیر اصلی خارج می‌شوند (vent).

CO و CO₂ در ستون باقی می‌مانند و به ستون دوم هدایت می‌شوند.

  • عملکرد ستون دوم (Heart-cut یا Backflush)

ستون دوم تمرکز روی جدا کردن دقیق CO و CO₂ را دارد.

این ستون معمولاً کوتاه‌تر و تخصصی‌تر است و برای افزایش Resolution بین CO و CO₂ طراحی می‌شود.

در بسیاری از پیکربندی‌ها، سیستم Heart-cut یا Backflush برای حذف کامل متان اضافی از ستون دوم استفاده می‌شود.

  • مزایای استفاده از دو ستون

مزیت

توضیح

جداسازی بهتر

CO و CO₂ به طور کامل از متان و هیدروژن جدا می‌شوند.

افزایش حساسیت و دقت

جلوگیری از تداخل پیک‌ها باعث دقت بیشتر در FID می‌شود.

افزایش عمر Methanizer و FID

با حذف گازهای اضافی، رسوب و آسیب به متانایزر کاهش می‌یابد.

قابلیت اندازه‌گیری نمونه‌های متنوع

حتی در حضور متان یا هیدروژن زیاد، روش قابل اعتماد باقی می‌ماند.

در نتیجه، ترکیب متانایزر + FID + سیستم دو ستونه در استاندارد UOP603 روشی بسیار دقیق، سریع و مطمئن برای شناسایی و اندازه‌گیری اجزای گازهای سبک و ناخالصی‌های کلیدی مانند CO و CO₂ فراهم می‌آورد.

روش اجرایی UOP603

۱. آماده‌سازی نمونه

آماده‌سازی نمونه یکی از مراحل کلیدی در اجرای استاندارد UOP603 است، زیرا کیفیت داده‌ها به دقت و صحت نمونه‌برداری بستگی دارد. مراحل اصلی آماده‌سازی نمونه عبارتند از:

انتخاب ظرف نمونه: استفاده از سیلندرهای فولادی ضدزنگ با درپوش‌های محکم برای جلوگیری از نشت گاز و تغییر ترکیب نمونه.
پاکسازی و خشک‌کردن ظروف: قبل از نمونه‌برداری، ظروف باید با گاز حامل (Helium یا Nitrogen) شستشو و خشک شوند تا آثار رطوبت یا آلاینده‌ها حذف گردد.
نمونه‌برداری: نمونه گاز باید از جریان فرآیندی یا سیلندر اصلی به‌صورت مستقیم و تحت شرایط کنترل‌شده فشار و دما جمع‌آوری شود.
ذخیره و نگهداری: در صورتی که نمونه فوری تزریق نمی‌شود، باید در شرایط پایدار و بدون تغییر ترکیب نگهداری شود تا نتایج دقیق حاصل گردد.

۲. تزریق گاز به سیستم GC

انژکتور (Injector): نمونه گاز به انژکتور وارد می‌شود که دما و فشار آن کنترل‌شده است تا تبخیر کامل نمونه انجام شود.
گاز حامل (Carrier Gas): هلیوم یا نیتروژن به‌عنوان گاز حامل جریان نمونه را از انژکتور به ستون انتقال می‌دهد.
حجم تزریق: معمولاً بین ۰.۱ تا ۱ میلی‌لیتر گاز بسته به غلظت اجزای مورد نظر و ظرفیت ستون انتخاب می‌شود.

۳. عبور از ستون اول، جداسازی و حذف تداخل‌ها

ستون اول: ستون اولیه در UOP603 برای جداسازی اجزای سبک هیدروکربنی و ناخالصی‌های غیرهیدروکربنی طراحی شده است.
حذف تداخل‌ها: اجزای سنگین‌تر یا ناخالصی‌های مزاحم که می‌توانند زمان تحلیل را طولانی کنند یا پیک‌های موردنظر را تحت تأثیر قرار دهند، با استفاده از تکنیک Backflush یا هدایت بخشی از جریان به ستون دوم (Heart-Cut) حذف می‌شوند.
کنترل دما و فشار ستون: برای دستیابی به جداسازی بهینه، دما و فشار ستون به دقت تنظیم می‌شود.

۴. تبدیل CO و CO₂ به متان در متانایزر

متانایزر (Methanizer): بخشی حیاتی از سیستم است که امکان آشکارسازی CO و CO₂ توسط آشکارساز FID را فراهم می‌کند.
فرایند واکنش: CO و CO₂ در حضور هیدروژن بر روی بستر کاتالیستی نیکل به متان تبدیل می‌شوند:

CO + 3H₂ → CH₄ + H₂O

CO₂ + 4H₂ → CH₄ + 2H₂O

مزیت: این تبدیل باعث می‌شود FID بتواند با حساسیت بالا مقادیر بسیار کم CO و CO₂ را شناسایی کند.

۵. آشکارسازی و محاسبه با استفاده از استاندارد خارجی (External Standard Method)

آشکارساز FID: پس از عبور گازها از متانایزر، FID سیگنال الکتریکی تولید می‌کند که متناسب با مقدار ترکیبات خروجی است.
استفاده از استاندارد خارجی: برای کمی‌سازی دقیق، از External Standard Method استفاده می‌شود.

در این روش:

  • نمونه استاندارد با غلظت معلوم و ترکیب مشخص تزریق می‌شود.
  • مساحت پیک‌ها در کروماتوگرام نمونه و استاندارد مقایسه می‌شود.
  • نسبت‌ها برای محاسبه غلظت اجزای ناشناخته در نمونه اصلی استفاده می‌شوند.
  • مزایا: دقت بالا، تکرارپذیری مطلوب و تطابق با روش‌های بین‌المللی را فراهم می‌کند.

حساسیت، دقت و محدوده کاربرد UOP603

۱. محدوده تشخیص (LOD) و حد کمّی‌سازی (LOQ)

در استاندارد UOP603، حساسیت سیستم و قابلیت اندازه‌گیری دقیق اجزای گازی از اهمیت بالایی برخوردار است:

محدوده تشخیص (LOD – Limit of Detection): حداقل غلظتی از یک جز که سیستم قادر به شناسایی آن باشد بدون آنکه میزان دقیق آن قابل تعیین باشد. برای CO و CO₂ پس از عبور از متانایزر، LOD معمولاً در حدود 1–2 ppm است.

حد کمّی‌سازی (LOQ – Limit of Quantification): حداقل غلظتی که می‌توان به‌صورت قابل اعتماد و با دقت مناسب اندازه‌گیری کرد. در UOP603، LOQ برای CO و CO₂ معمولاً در حدود 5–10 ppm است.

این مقادیر نشان‌دهنده دقت بالای روش و توانایی آن در آشکارسازی حتی ناخالصی‌های بسیار کم در جریان‌های پالایشگاهی و پتروشیمیایی است.

۲. مقایسه عملکرد در نمونه‌های مختلف

سیستم UOP603 در نمونه‌های مختلف عملکرد قابل اعتمادی دارد:

هیدروژن خالص (H₂): از آنجا که هیدروژن به‌صورت طبیعی توسط FID شناسایی نمی‌شود، تنها نقش آن به‌عنوان گاز حامل یا در واکنش‌های متانایزر است. سیستم قادر است حضور هیدروژن در مخلوط‌ها را بدون تداخل آشکارسازی کند.

متان (CH₄): متان به‌عنوان یک ترکیب پایه هیدروکربنی، سیگنال بالایی در FID ایجاد می‌کند. دقت اندازه‌گیری متان بالا و تکرارپذیری مطلوب است.

گازهای مخلوط: در نمونه‌های پیچیده شامل CO، CO₂، N₂، C2–C5 و هیدروژن، UOP603 با استفاده از ستون‌های دوگانه و متانایزر قادر است تمام اجزا را از هم تفکیک کرده و مقادیر دقیق آنها را ارائه دهد.

این تطبیق‌پذیری نشان‌دهنده توانایی UOP603 در کاربردهای صنعتی متنوع است، از جمله آنالیز خوراک واحدهای ریفرمینگ، گاز طبیعی و جریان‌های بازیافتی.

۳. تداخل‌های احتمالی و راه‌حل‌ها

در اجرای UOP603، برخی ترکیبات می‌توانند باعث تداخل در جداسازی و آشکارسازی شوند:

اکسیژن (O₂): حضور اکسیژن می‌تواند باعث کاهش کارایی متانایزر شود و با واکنش‌های جانبی، سیگنال CO و CO₂ را تغییر دهد.
راه‌حل: حذف O₂ از نمونه پیش از تزریق با استفاده از جاذب‌های مناسب یا خشک‌کننده‌ها.

متان اضافی (CH₄): در نمونه‌هایی با درصد بالای متان، ممکن است پیک متان با پیک CO یا CO₂ (پس از تبدیل به CH₄) همپوشانی داشته باشد.
راه‌حل: استفاده از ستون‌های دوگانه با تکنیک Heart-Cut و تنظیم زمان Backflush برای جداسازی بهینه.

آب و رطوبت: رطوبت می‌تواند باعث آسیب به ستون و کاهش کارایی متانایزر شود.
راه‌حل: خشک‌کردن نمونه و استفاده از جاذب‌های مولکولی قبل از تزریق.

گازهای دیگر (مثل N₂ و CO₂ در مقادیر بالا): این گازها می‌توانند باعث طولانی شدن زمان جداسازی و کاهش حساسیت آشکارساز شوند.
راه‌حل: تنظیم بهینه دما، فشار ستون و جریان گاز حامل برای افزایش جداسازی و کاهش تداخل.

کاربردها در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی

استاندارد UOP603 به دلیل دقت بالا و قابلیت آشکارسازی ناخالصی‌های گازی، نقش کلیدی در کنترل کیفیت و بهینه‌سازی فرایندهای صنعتی در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی دارد. کاربردهای اصلی آن شامل واحدهای تولید هیدروژن، آمونیاک، متانول، واحدهای ریفرمینگ و ایزومریزاسیون است.

۱. پالایش هیدروژن

اهمیت: هیدروژن خالص یک محصول حیاتی در پالایش نفت، هیدروژناسیون و صنایع شیمیایی است. حضور ناخالصی‌هایی مانند CO و CO₂ می‌تواند عملکرد کاتالیست‌های حساس به هیدروژن را کاهش دهد.
کاربرد UOP603: اندازه‌گیری دقیق غلظت CO و CO₂ در جریان‌های هیدروژن. پایش ترکیب گازهای سبک در واحدهای ریفرمینگ بخار و تولید هیدروژن. اطمینان از خلوص محصول برای استفاده در واحدهای حساس صنعتی یا ذخیره‌سازی.

۲. واحدهای آمونیاک و اوره

اهمیت: تولید آمونیاک بر اساس واکنش N₂ و H₂ با استفاده از کاتالیست‌های آهنی انجام می‌شود. ناخالصی‌های CO و CO₂ می‌توانند راندمان کاتالیست را کاهش داده و واکنش‌های جانبی ایجاد کنند.
کاربرد UOP603: کنترل دقیق ناخالصی‌ها در خوراک ورودی به واحدهای سنتز آمونیاک. پایش CO₂ در جریان‌های تولید اوره که بر کیفیت محصول نهایی تأثیرگذار است. ارائه داده‌های دقیق برای تنظیم شرایط عملیاتی و جلوگیری از مسمومیت کاتالیست‌ها.

۳. واحدهای تولید متانول و Fisher–Tropsch

متانول: در تولید متانول از سنتز گاز (Syngas: H₂ + CO + CO₂)، کنترل نسبت H₂/CO و حضور ناخالصی‌ها اهمیت دارد. UOP603 توانایی اندازه‌گیری CO و CO₂ در سطح ppm را دارد و امکان بهینه‌سازی نسبت خوراک را فراهم می‌کند.

Fisher–Tropsch: در سنتز هیدروکربن‌های مایع از گاز سنتز، کنترل دقیق ترکیب CO و H₂ برای افزایش راندمان واکنش و کیفیت محصولات ضروری است.

۴. واحدهای اصلاح کاتالیستی (CCR و Reforming)

(CCR (Continuous Catalytic Reforming: در این واحدها، ترکیبات هیدروکربنی سبک به بنزین با اکتان بالا تبدیل می‌شوند. ناخالصی‌های گازی مانند CO و CO₂ می‌توانند سطح کاتالیست را مسدود کنند و راندمان تبدیل را کاهش دهند. UOP603 امکان پایش لحظه‌ای جریان‌های گازی و حفظ کیفیت فرآیند را فراهم می‌کند.

Reforming: در واحدهای ریفرمینگ، جریان گاز ورودی باید فاقد ناخالصی‌های سمی باشد. UOP603 با اندازه‌گیری دقیق CO و CO₂، کمک می‌کند تا کاتالیست‌ها در طولانی‌مدت فعال باقی بمانند.

۵. واحدهای ایزومریزاسیون

ایزومریزاسیون: تبدیل پارافین‌های خطی به ایزومرهای با اکتان بالاتر جهت تولید سوخت با کیفیت.
نقش UOP603: بررسی ناخالصی‌های ورودی که می‌توانند واکنش ایزومریزاسیون را کاهش دهند. اندازه‌گیری دقیق ترکیبات گازی سبک جهت تنظیم شرایط عملیاتی. کمک به بهینه‌سازی عمر کاتالیست‌ها و حفظ راندمان تولید.

نتیجه‌گیری

استاندارد UOP603 به‌عنوان یک روش پیشرفته و قابل اعتماد برای شناسایی و کمی‌سازی اجزای گازهای سبک و ناخالصی‌های کلیدی مانند CO و CO₂ در صنایع نفت، گاز و پتروشیمی شناخته می‌شود. این استاندارد با ترکیب کروماتوگرافی گازی، متانایزر و آشکارساز FID توانسته است حساسیت، دقت و تکرارپذیری بالایی ارائه دهد که برای کنترل کیفیت خوراک، بهینه‌سازی فرایندها و حفظ عملکرد کاتالیست‌ها ضروری است.

مزیت‌های اصلی UOP603 شامل:

  • آشکارسازی مقادیر بسیار کم ناخالصی‌ها در سطح ppm،
  • جداسازی کامل اجزای سبک و سنگین با استفاده از سیستم دو ستونه و تکنیک‌های Heart-Cut و Backflush،
  • انعطاف‌پذیری بالا برای کاربرد در واحدهای هیدروژن، آمونیاک، متانول، ریفرمینگ و ایزومریزاسیون،
  • انطباق با استانداردهای بین‌المللی و ارائه داده‌های پایدار و قابل اعتماد.

شرکت آرتین آزما مهر، به‌عنوان نماینده انحصاری تجهیزات صنعتی و آزمایشگاهی، دستگاه‌های کروماتوگرافی گازی برند CHROMATEC را برای اجرای دقیق استاندارد UOP603 ارائه می‌دهد. این دستگاه‌ها با دقت بالا و قابلیت تطبیق با فرایندهای صنعتی، امکان پایش دقیق ناخالصی‌های CO و CO₂ را فراهم کرده و بهره‌وری واحدهای صنعتی را به حداکثر می‌رسانند.

اینستاگرام

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *